اگر پشت کامپیوتر قراره چیزی یاد بگیرید و خواستید موسیقی گوش کنید به نظرم بهتره موسیقی بی کلام و آرام گوش کنید مثل برخی موسیقی های ونجلس که اون تن موسیقی همگام با پالسهای ذهنی و مغزی هست و البته این قبیل موسیقی ها توی یوتیوب هم هست
خوشحالم که دارم می بینم تکنیکهای یادگیریم داره جواب می ده
می بینی افراد شاید به ظاهر موفق تر در هر حوزه ای وجود دارند. اولا همه چیز نسبی هست و ملیاردها آدم دیگه هم هستند که پایین تر از تو هستند
اما اگر هدف تو شخصی باشه. کاملاً برای شخص خودت باشه و نه قصد اثباتی داشته باشی، تنها برای دانش و فهم خودت کار کنی نیازی نیست اصلا فکر کنی که کی چکار کرده و کی نکرده. تو فقط باید این مسیر رو طی کنی و از طی کردنش لذت ببری. باید در هر گام منطقی باشی و منطقی فکر کنی . به قول گفتنی به ورطه چرت و پرت هم نیافتی . بعضی وقتها حتی ممکنه بگی نمی دونم راهش چیه ولی این راهش نیست. منظورم اینه که کاملاً حرفه ای با یک بصیرت تفکیت درست از نادرست جلو بری. همین فقط جلو بری . منطقی، منتقدانه نسبت به خودت. اگر هم قراره مقاسیه کنی فقط با خودت و دیروزت مقایسه کن راه درستش هم همینه . حتی اگر قراره مقاله و تزی هم انجام بشه راهش همینه . و جواب می ده. باید مطمئن باشی که داری چکار می کنی و اوضاع داره چه جور جلو می ره. به هر حال حالا که وقت داری و این همه منبع اطلاعاتی هست سعی کن بیشتر و بیشتر از قضیه سر در بیاری بدون اینکه دسپاچه باشی و یا بخوای مقایسه ای در ذهنت باشه.
هر چه ذهن آدم خالی از قضاوت ها و افکار باطل باشه بهتر جلو میره نمی دونم چی می شه فقط می دونم بهتره.
فکر نکن بدون اینکه از بالا به پایین مسئله رو بررسی کنی و ببینی قضیه چیه راحت همه چیز رو فهمیدی. این یک روش مناسب برای تکمیل یادگیری است که حوزه و موضوع و هدف هر مطلب و حتی پاراگرافی رو تشخیص بدی. برای این کار باید از خودت هموار سوال کنی که این داره چی می گه. خیلی وقتها که همه چیز طبق انتظار پیش می ره یعنی داریم خوب یاد می گیریم.
شاید شنیده باشی که اگر قرار باشه مطلبی رو به کسی یاد بدیم بهترین یادگیری رو برای خودمون فراهم می کنه. وقتی شروع می کنی مطلبی رو به کسی بگی باید یک سری مقدمات بگی، کلیات بگی، ارتباط مطلب با دیگر مطالب رو بگی و تفاوتش رو با دیگر مطالب بگی . وقتی شروع می کنی می بینی که خودتم جواب خیلی از این سولات رو نمی دونی. همینطور باید زبان ساده و قابل فهمی داشته باشی. باید بتونی مثال بزنی. و وقتی شروع می کنی می فهمی انگار قسمتهایی بوده که خودتم درست بلد نبودی.
پس خود این قضیه ثابت می کنه که یادیگری بالا به پایین مهمه. و یک روش برای اینکه بفهمی بالا به پایین یاد گرفتی و یا کدوم قسمتها از جا افتاده این هست که بخوای تصور کنی که می خواهی دانش و یافته هات رو به یک فرد دیگه منتقل کنی و بهش یاد بدی. آیا نکات و کلیات لازم رو یاد گرفتی؟ می تونی بخوای روی کاغذ خلاصه ای از یادیگریهات بنویسی باز می تونی امتحان کنی چه چیزهایی یاد گرفتی و چه سوالاتی هنوز به جا مونده
درباره این سایت